رسالت شغلی من چیست؟
من برای چه کاری ساخته شدهام؟
اون کار منحصربهفردی که فقط توسط من باید انجام شود، کدام است؟
سوالات فوق مدتها ذهن مرا درگیر کرده بود و شبانهروز به دنبال پاسخ این سوالات بودم.
بارها و بارها از اینکه پاسخ را پیدا نمیکردم، دلسرد و خسته میشدم، ولی دستیافتن به پاسخ این سوالات برایم حیاتی بود.
یک روز روی کاناپه در حال نوشیدن چای بودم که متوجه حال خوبم شدم و احساس کردم چنین زندگیای را خیلی دوست دارم
به فکر فرو رفتم، من چه کاری انجام دادهام که اینقدر از خودم راضی هستم و از زندگیام لذت میبرم؟
ده دقیقه قبل از این، در حال مطالعه و تحقیق در مورد موضوعی بودم
یافتم یافتم
من برای مطالعه، تحقیق و آموزش زاده شدهام، من عاشق یادگیری و آموزش به دیگران هستم
زمانی که محصل بودم، نمرات خوبی میگرفتم و هیچ وقت از سر اجبار و زور درس نخواندم
من درسهایم را میخواندم چون به این کار علاقه داشتم
نگران آنچه جهان نیاز دارد نباشید. همان کاری را انجام دهید که شما را به شور و اشتیاق میآورد. مطمئن باشید که آنچه جهان نیاز دارد افراد پرشور و هیجان است. «هوارد تورمن»
در نهایت همه به سرانجام میرسند، در نهایت همه از کار افتاده میشوند و زندگی به پایان میرسد، مهم مسیری است که به این انتها ختم میشود، اگر میخواهید از این مسیر لذت ببرید باید هدف خود را بدانید و کارهایی متناسب با علاقه و احساسات خود انجام دهید.
“در درون هر یک از ما یک نوسان واقعی است. چیزی که ما با آن به دنیا آمدهایم. چیزی که تنها مال ماست. چیزی که نمیتواند به شما آموزش داده شود یا یاد بگیرید. چیزی که باید به خاطر آورد. ”
مدتها بود که در جستجوی چیزهای جدید بودم، مشاغل و احساسات “جذاب” را در خارج از خودم جستجو میکردم، بدون اینکه به احساسات و درون خودم توجه کنم.
اما چگونه اشتیاق من اینقدر ساده بود؟
آیا قرار نیست احساسات هنری، عجیب و غریب یا الهامبخش باشد؟ آیا قرار نیست در یک لحظه اتفاق خارقالعادهای (مانند وحی نازل شدن: رعدوبرقی زده شود، ندایی از آسمان به من برسد، فردی نورانی ظاهر شود و نجوایی در گوش من کند.) رخ دهد تا من شور و اشتیاق خود را بشناسم؟
هیچ رازی در کار نیست، لطفا منتظر اتفاقات خارقالعاده نباشید. در این مدتی که زندگی کردهاید چند بار اتفاقات خارقالعاده را دیدهاید؟ البته در زندگی واقعی نه در فیلمها و افسانهها.
به ندای قلبتان گوش کنید و دست به کار شوید، البته ممکن است که بعد از مدتی متوجه شوید که ندای قلبتان شما را گمراه کرده است ولی شما باز هم به او اعتماد کنید آنقدر اعتماد کنید تا روزی مسیر درست را نشان دهد، نکته کلیدی که وجود دارد این است که بهترین راه برای کشف علاقه و استعداد سعی و خطا است یعنی شما باید کارهای مختلف را تجربه کنید تا علاقه خود را شناسایی کنید. البته که با توجه به نکاتی که در این سایت منتشر میشود میتوانید میزان و زمان این سعی و خطاها را به حداقل برسانید.
بنابراین اگر میخواهید شور و اشتیاق خود را پیدا کنید…
میدانم که کارهای مختلفی را انجام دادهاید و حتی مشاورههای زیادی گرفتید تا شور و اشتیاق خود را شناسایی کنید، حال من از شما دعوت میکنم که این کار را نیز انجام دهید: به جایی دنج، امن و دور از هیاهو بروید. فقط یک دفتر یادداشت و یک خودکار با خود ببرید وبه زندگی خود بیاندیشید:
- چه عادتهایی را به طور طبیعی توسعه دادهاید؟
- چه بازیهایی را بیشتر دوست دارید؟
- چه کتابهایی خواندهاید؟
- در حین انجام چه کارهایی متوجه گذر زمان نمیشوید؟
- تمایلتان به چه کاری بیشتر است؟